بازار فارکس
633بازدید
شاخص تولیدات ناخالص داخلی (GDP) چیست؟
1400/07/21
مقاله آموزشی


شاخص تولیدات ناخالص داخلی

 

شاخص تولیدات ناخالص داخلی (GDP) برابر است با کل ارزش پولی یا بازاری تمام کالاها و خدمات نهایی تولید شده توسط واحدهای اقتصادی یک کشور در یک بازه زمانی خاص. به عنوان یک مقیاس گسترده از کل تولیدات داخلی، این شاخص نشان دهنده اعداد و ارقام جامع از سلامت اقتصادی یک کشور است.

اگرچه شاخص تولیدات ناخالص داخلی معمولاً به صورت سالانه محاسبه می شود، اما گاهی اوقات به صورت فصلی (سه ماهه) نیز محاسبه می شود. به عنوان مثال، در آمریکا، دولت برآورد سالانه تولیدات ناخالص داخلی را برای هر فصل مالی و همچنین برای کل سال منتشر می کند. داده های موجود در این آمار به صورت واقعی ارائه شده است، و بنابراین داده ها برای تغییرات قیمت تعدیل شده و بدون محاسبه نرخ تورم نشان داده می شوند.

نکات کلیدی

  • GDP ارزش پولی کلیه کالاها و خدمات نهایی است که در یک کشور در یک بازه زمانی خاص تولید می شوند.
  • GDP تصویری کلی از اقتصاد یک کشور ارائه می دهد؛ از این شاخص برای برآورد اندازه اقتصاد و نرخ رشد استفاده می شود.
  • GDP را می توان به سه روش محاسبه کرد: با استفاده از مخارج، تولیدات یا درآمد. می توان نرخ تورم و آمار جمعیت را به آن اضافه کرد تا داده های جامع تری ارائه دهد.
  • اگرچه محدودیت هایی هم دارد، اما GDP می تواند ابزاری کلیدی برای راهنمایی سیاست گذاران، سرمایه گذاران و مشاغل در تصمیم گیری های استراتژیک باشد.

درک شاخص تولیدات ناخالص داخلی (GDP)

محاسبه GDP یک کشور شامل تمام مصارف خصوصی و عمومی، هزینه های دولت، سرمایه گذاری ها، افزودن موجودی های خصوصی، هزینه های ساخت و ساز پرداخت شده و تراز تجاری خارجی است. (در این محاسبه صادرات به ارزش افزوده می شوند و واردات کم می شوند).

از بین همه مولفه هایی که تولیدات ناخالص داخلی یک کشور را تشکیل می دهند، تراز تجاری خارجی اهمیت ویژه ای دارد. GDP یک کشور زمانی افزایش می یابد که ارزش کل کالاها و خدماتی که تولیدکنندگان داخلی به کشورهای خارجی می فروشند بیشتر از ارزش کل کالاها و خدمات خارجی خریداری شده توسط مصرف کنندگان داخلی شود. وقتی این وضعیت رخ می دهد، کشور مازاد تجاری خواهد داشت.

اگر برعکس این وضعیت رخ دهد، یعنی اگر مجموع مبلغی که مصرف کنندگان داخلی برای محصولات خارجی هزینه می کنند بیشتر از مجموع مبلغی که تولیدکنندگان داخلی از فروش محصولات خود به مصرف کنندگان خارجی به دست آورند، باشد، در این حالت گفته می شود کشور کسری تجاری دارد. در این شرایط، تولیدات ناخالص داخلی یک کشور رو به کاهش خواهد بود.

شاخص تولیدات ناخالص داخلی را می توان به صورت اسمی یا واقعی محاسبه کرد که دومی تورم را در بر می گیرد. GDP را می توان به صورت اسمی یا واقعی محاسبه کرد که نوع واقعی تورم را نیز در بر می گیرد. به طور کلی، شاخص تولیدات ناخالص داخلی واقعی روش بهتری برای نشان دادن عملکرد اقتصادی بلندمدت یک کشور است زیرا (برای مثال در مورد آمریکا) از دلار ثابت استفاده می کند. برای مثال، فرض کنید کشوری در سال 2009 تولیدات ناخالص داخلی برابر با 100 میلیارد دلار داشته است. تا سال 2019،GDP  اسمی این کشور به 150 میلیارد دلار افزایش یافت. در همان بازه زمان ، قیمت ها نیز 100 درصد افزایش یافت. در این مثال، اگر صرفاً به تولیدات ناخالص داخلی اسمی نگاه کنید، به نظر می رسد که چرخه اقتصادی به خوبی عمل می کند. اما GDP  واقعی (در سال 2009) تنها 75 میلیارد دلار خواهد بود و نشان می دهد که در واقع، در این مدت عملکرد کلی چرخه اقتصادی ضعیف تر شده است.

انواع GDP

GDP را می توان به طرق مختلفی گزارش کرد که هریک اطلاعات نسبتا متفاوتی ارائه می دهند. 

شاخص تولیدات ناخالص داخلی (GDP) اسمی

GDP اسمی ارزیابی ارزش تولیدات در اقتصاد یک کشور است که در محاسبه آن قیمت های جاری گنجانده می شود. به عبارت دیگر، این GDP میزان تورم و سرعت افزایش قیمت ها را لحاظ می کند؛ این دو عامل می توانند ارقام رشد اقتصادی را افزایش دهند. تمام کالاها و خدمات محاسبه شده در GDP اسمی بر اساس قیمت واقعی فروش آن کالاها و خدمات در آن سال است. GDP اسمی با نرخ فعلی ارز محلی یا دلار آمریکا ارزیابی می شود تا تولیدات ناخالص داخلی کشورها را صرفاً از نظر مالی مقایسه کند.

از GDP اسمی جهت مقایسه میزان تولیدات در سه ماهه های مختلف سال استفاده می شود. برای مقایسه تولیدات ناخالص داخلی دو یا چند سال، GDP واقعی به کار گرفته می شود. دلیل این کار این است که در واقع با حذف تاثیر نرخ تورم، مقایسه سالهای مختلف تنها بر مبنای حجم خواهد بود.

GDP واقعی

شاخص تولیدات ناخالص داخلی واقعی معیار اندازه گیری تعدیل شده بر اساس نرخ تورم است که مقدار کالاها و خدمات تولید شده توسط یک کشور در یک سال معین را نشان می دهد؛ در GDP واقعی قیمت ها سال به سال ثابت نگه داشته می شوند تا تأثیر تورم یا کاهش نقدینگی در بازار از روند تولید جدا شود. از آنجایی که شاخص تولیدات ناخالص داخلی بر اساس ارزش پولی کالاها و خدمات است، لذا نرخ تورم بر آن تاثیر می گذارد.

افزایش قیمتها منجر به افزایش GDP یک کشور می شود، اما این لزوماً نشان دهنده هیچ گونه تغییری در کمیت یا کیفیت کالاها و خدمات تولید شده نیست. بنابراین، با نگاهی به GDP اسمی یک کشور نمی توان تشخیص داد که آیا این رقم به دلیل گسترش واقعی تولیدات افزایش یافته یا صرفاً به دلیل افزایش قیمت است.

اقتصاددانان از فرایندی استفاده می کنند که با لحاظ نرخ تورم سعی می کنند به میزان تولیدات ناخالص داخلی واقعی یک کشور برسند. اقتصاددانان با لحاظ کردن میزان تولیدات سالانه بر اساس سطوح قیمتی در یک دوره مرجع، که به آن سال پایه نیز گفته می شود، می توانند تأثیر تورم را ارزیابی کنند. با این کار، می توان میزان تولیدات ناخالص داخلی یک کشور را از سالی به سال دیگر مقایسه کرد. همچنین، از طریق GDP واقعی می توان میزان رشد اقتصادی را اندازه گیری کرد.

شاخص تولیدات ناخالص داخلی واقعی با استفاده از شاخص ضمنی تولید ناخالص داخلی (GDP Deflator)، که تفاوت قیمت بین سال جاری و سال پایه است، محاسبه می شود. برای مثال، اگر قیمت ها از سال پایه 5 درصد افزایش یابد، آن موقع شاخص ضمنی 1.05 خواهد بود. اگر GDP اسمی بر شاخص ضمنی تقسیم شود،GDP واقعی به دست می آید. GDP اسمی معمولاً بالاتر از GDP واقعی است زیرا تورم معمولاً یک عدد مثبت است.

شاخص تولید ناخالص داخلی واقعی باعث تغییر در ارزش بازار می شود و بنابراین تفاوت بین ارقام تولید را سال به سال کاهش می دهد. اگر بین GDP واقعی و GDP اسمی یک کشور اختلاف زیادی وجود داشته باشد، این ممکن است نشان دهنده نرخ تورم بالا در اقتصاد یا کاهش نقدینگی شدید در بازار آن کشور باشد.

سرانه تولید ناخالص داخلی (GDP per Capita)

سرانه تولید ناخالص داخلی معیار اندازه گیری تولید ناخالص داخلی هر نفر در جمعیت یک کشور است. این شاخص نشان می دهد که میزان تولید یا درآمد به ازای هر فرد در یک اقتصاد می تواند نشان دهنده متوسط بهره وری یا متوسط استانداردهای زندگی باشد. سرانه تولید ناخالص داخلی را می توان به صورت اسمی، واقعی (لحاظ کردن تورم) یا  برابری قدرت خرید (PPP) بیان کرد.

به بیان ساده تر، سرانه تولید ناخالص داخلی نشان می دهد که چقدر می توان ارزش تولید اقتصادی را به هر یک از شهروندان نسبت داد. این شاخص را می توان معیار اندازه گیری کل ثروت ملی نیز تلقی کرد زیرا ارزش بازار تولید ناخالص داخلی برای هر فرد را می توان معیار رفاه دانست. 

سرانه تولید ناخالص داخلی اغلب همانند روش های شناخته شده اندازه گیری شاخص تولید ناخالص داخلی تجزیه و تحلیل می شود. اقتصاددانان از این معیار برای ارزیابی میزان تولیدات داخلی کشور خود و همچنین میزان تولیدات سایر کشورها استفاده می کنند. سرانه تولید ناخالص داخلی هم میزان تولیدات ناخالص داخلی یک کشور و هم جمعیت آن را در نظر می گیرد. لذا درک اینکه چگونه هر یک از عوامل مرتبط بر نتیجه کلی تاثیر می گذارد و باعث رشد سرانه تولید ناخالص داخلی می شود از اهمیت ویژه ای برخوردار است. 

به عنوان مثال، اگر سرانه تولید ناخالص داخلی یک کشور با سطح جمعیت ثابت آن در حال رشد باشد، این می تواند نتیجه پیشرفت های تکنولوژیکی قلمداد شود که با همان سطح جمعیت تولیدات بیشتری دارند. ممکن است بعضی کشورها سرانه تولید ناخالص داخلی بالا اما جمعیت کمی داشته باشند؛ این معمولاً بدان معناست که این کشورها بر اساس منابع فراوانی که دارند برای کشورشان اقتصاد خودکفا ایجاد کرده اند.

نرخ رشد تولیدات ناخالص داخلی

نرخ رشد تولیدات ناخالص داخلی تغییرات سالانه (یا سه ماهه) تولیدات اقتصادی یک کشور را مقایسه می کند تا میزان رشد اقتصادی آن کشور را اندازه گیری کند. این معیار که معمولاً به صورت درصد نشان داده می شود، برای سیاست گذاران اقتصادی بسیار حائز اهمیت است زیرا تصور می شود که رشد تولیدات ناخالص داخلی ارتباط مستقیمی با اهداف اصلی سیاست گذاران مانند نرخ تورم و نرخ بیکاری دارد.

اگر نرخ رشد تولیدات ناخالص داخلی به سرعت بالا رود، این امر ممکن است نشانه ای از "برافروختگی اقتصادی" باشد و به دنبال آن بانک مرکزی ممکن است نرخ بهره را افزایش دهد. از سوی دیگر، اگر نرخ رشد تولیدات ناخالص داخلی کاهش یابد یا منفی شود (یعنی رکود اقتصادی صورت گیرد)، بانک مرکزی آن را نشانه ای برای کاهش نرخ بهره قلمداد خواهد کرد و ممکن است به فکر اعمال محرک های اقتصادی بیفتد.